صدای مهربان یک یار قدیمی
چند روز پیش، مطلبی در خصوص دفتر املای اول دبستانم و یادگاریهای ارزنده معلم دلسوزم، سرکار خانم صابری نوشتم. پدرم آن نوشته را خوانده بود و باز هم مرا شرمنده لطف بیکرانش کرد. این دو روز به هر دری زده است، و به هر ترتیبی شده، شماره تماس این معلم عزیز را برایم یافته است. وقتی خبرش را داد، بسیار خوشحال و مبهوت شدم. پدر جان، بسیار سپاسگزارم.