17 جولای 2021

یادگیری مهارت و مهارت یادگیری — سخنرانی تدکس دانشگاه علامه طباطبایی

یادگیری مهارت و مهارت یادگیری — سخنرانی تدکس دانشگاه علامه طباطبایی

چند ماه پیش، در رویداد TEDx دانشگاه علامه طباطبایی، سخنرانی را با عنوان «یادگیری مهارت و مهارت یادگیری» ارائه کردم. در ادامه، متن این سخنرانی آمده است. همچنین، در پایان این مطلب، ویدئوی سخنرانی برای مشاهده در دسترس است.

پدر من در شرکت موتورسازان کار می‌کرد که یکی از زیرمجموعه‌های مجتمع صنعتی تراکتورسازی ایران در تبریز بود. این موضوع یکی از خوش‌ شانسی‌های من بود؛ اما چرا؟ این شرکت یک مدیر روابط عمومی داشت که ابداع‌های خوبی را انجام می‌داد. کارهایی را انجام می‌داد که در آینده من و بقیه بچه‌هایی که پدرانشان در آن کارخانه کار می‌کردند بسیار تاثیرگذار بود.

یک مورد از کارهای ایشان این بود که ما تابستان‌ها به مدت دو ماه به همراه پدرانمان به کارخانه می‌رفتیم؛ اما نه برای کار. بلکه یک بخش از کارخانه را برای برنامه‌های تابستانی ویژه ما جدا کرده بودند. ما صبح‌ها با ورزش برنامه‌ها را شروع می‌کردیم، بعد در کلاس‌های آموزشی در حوزه‌های گوناگون شامل زبان، برنامه‌نویسی، عکاسی، کاریکاتور، فیلم‌برداری و دیگر موارد شرکت می‌کردیم.

این برنامه تابستانی و کلاس‌های آموزشی در آینده من و سایر دوستانی که در آن‌ها شرکت می‌کردند بسیار موثر بود. ما در این دوره‌های آموزشی مهارت‌های گوناگونی را یاد می‌گرفتیم. بعضی از این مهارت‌ها را در سطح بسیار مقدماتی می‌آموختیم که شاید حتی در عمل نمی‌شد کاری انجام داد. اما مهم‌ترین مسئله این بود که ما به این اعتماد به نفس می‌رسیدیم که اگر بخواهیم این موضوع را یاد بگیریم، می‌توانیم. به این باور می‌رسیدیم که من اگر بخواهم، می‌توانم عکاس، کاریکاتوریست یا برنامه‌نویس بشوم و یا هر مهارت دیگری را بیاموزم. این اعتماد به نفس به ما خیلی کمک کرد.

آموزش به زعم من مهم‌ترین و موثرترین مولفه در رشد بشر است. بشر در حال حاضر حاکم بلامنازع سیاره زمین است و در این بین، هوش سرشار و امکاناتی که در اختیار داشته به اون کمک کرده‌اند. اما به نظر من، مهم‌ترین مولفه آموزش بوده است. همه موجودات زنده از طریق امکاناتی که طبیعت برایشان تدارک دیده، مثلا رشته دی‌ان‌ای، ژنتیک و دیگر موارد، اطلاعات را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده‌اند.

اما انسان یک مسیر موازی نیز برای این موضوع خلق کرده است و یک جور ژنتیک مبتنی بر دانش ایجاد کرده است که به یاری آن، اطلاعات را به مراتب بهتر، سریع‌تر و کامل‌تر، از نسلی به نسل دیگر جابه‌جا می‌کند. حقیقت این است که بشر فقط به خاطر «آموزش» حاکم زمین است؛ ما هر چه داریم از آموزش است. این موضوع درباره جوامع و اقتصادها نیز صدق می‌کند. هر کشوری و هر جامعه‌ای که روی آموزش سرمایه‌گذاری کرده، حتما شاهد یک رشد پایدار بوده است.

اثر آموزش را می‌توان به وضوح در زندگی فرد دید. طبق گزارش‌های یونسکو اگر هر فرد یک سال بیشتر در مدرسه یا دانشگاه تحصیل کند، درآمد سالانه‌اش می‌تواند تا ده درصد افزایش پیدا کند. در بُعد اجتماعی، اگر آحاد جامعه در یک کشور یا جامعه، یک سال بیشتر تحصیل کنند تولید ناخالص داخلی آن جامعه ۰٫۳۷ درصد بیشتر می‌شود و این یعنی توسعه پایدار. ما می‌دانیم که آموزش بهترین روش برای سرمایه‌گذاری، بهترین روش برای مبارزه و مقابله با فقر و بهترین روش برای تغییر دادن دنیا است.

تمدن بشری اگر جسم و یا اگر سخت‌افزار باشد، به زعم من، آموزش سیستم‌عامل این تمدن بشری است. منتها می‌دانیم که این سیستم‌عامل مدتی است که به درستی کار نمی‌کند. در مورد مشکلات نظام آموزشی می‌شود ساعت‌ها صحبت کرد. همه ما بنابر تجربه شخصی و یا شنیده‌ها و مطالعاتمان کمابیش به این موضوع واقف هستیم.

ما در بحث آموزش شاهد تغییرات بسیار کمی بوده‌ایم. در واقع، بشر دیگر به روش سابق سفر نمی‌کند، با روش‌های سابق کار نمی‌کند و بسیاری از دیگر جنبه‌های زندگی بشر عوض شده است. اما مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که آموزش آن اندازه که باید تغییر پیدا نکرده است و روند رشد آن متناسب با سایر جنبه‌های تمدن بشری نیست.

در حقیقت، برای سال‌ها، آموزش متولی ایجاد رشد در دیگر جنبه‌های زندگی بشر بوده است و خودش از این تغییرات محروم مانده است. ما در حال حاضر یک مشکل دیگر نیز با آموزش داریم. اگر نظام آموزشی کارش را درست انجام ندهد شاید یک الی دو دهه به طول بینجامد تا به این موضوع پی برده شود. در حالی که اگر فردی غذا نخورد خیلی ترحم‌برانگیز و متاسف‌کننده است و همه به سرعت متوجه بدی این موضوع می‌شوند ولی افرادی وجود دارند که سال‌ها مطلقاً چیز جدیدی را نیاموخته‌اند و این برای جامعه اصلا دردآور نیست. در حالی که باید دردآور باشد، باید مسئله عدم آموزش دیدن افراد را مهم‌ترین موضوع تلقی کنیم.

نیازهایی که در صنایع، سازمان‌ها و شرکت‌ها وجود دارند با خروجی‌های دانشگاه‌ها و نظام‌های آموزشی کنونی به شکل مناسبی پوشش داده نمی‌شوند. در بیماری دیابت، حداقل یکی از انواع بیماری دیابت، گلوکز داخل خون وجود دارد؛ سلول‌های مشتاق مصرف آن گلوکز نیز وجود دارند. ولی آن قند وارد چرخه سوخت‌و‌ساز نمی‌شود؛ چرا؟ چون انسولین نیست که کانال بسازد و این قند جذب شود.

ما در بحث اشتغال جوانان و افرادی که فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ها هستند و نمی‌توانند کار مناسب پیدا کنند نیز همین وضعیت را داریم. جوان تحصیل کرده، مشتاق جویای کار و مستعد هست و شرکتی هم که به شدت به همچنین استعداد‌هایی نیاز دارد وجود دارد، اما هیچ استخدامی اتفاق نمی‌افتد؛ چرا؟ دلیل این موضوع عدم تناسب است. در واقع،‌ انسولین نیست یعنی مهارت وجود ندارد. من به این مسئله «دیابت آموزشی» می‌گویم. دیابت آموزشی یک بیماری خیلی جدی است و هر جا هم صحبت از اشتغال و رفع مشکلات اشتغال می‌شود نهادهای متولی آموزش حتما باید حاضر باشند و به حل این معضل کمک کنند.

در واقع همانطور که کسی که دیابت دارد باید رژیم غذایی خودش را اصلاح کند، رژیم غذایی حوزه اشتغال هم که باید اصلاح شود آموزش است. یکی از مشکلاتی که ما در حال حاضر داریم این است که اطلاعات خیلی زیادی وجود دارد که باید یاد بگیریم چیز‌های خیلی زیادی هستند تشخیص اینکه چی را یاد بگیریم چطور یاد بگیریم چطور یاد بگیریم. از طرف دیگر، با توسعه هوش مصنوعی خیلی از مشاغل از بین می‌روند و یا تغییر شکل می‌دهند که از این جمله می‌توان به رانندگی، تشخیص بیماری‌ها و دیگر موضوعات در حوزه پزشکی، قضاوت، وکالت و بسیاری از دیگر موارد اشاره کرد.

این در حالی است که ما برای این تحولات آماده نیستیم و باید آمادگی کسب کنیم. مشکلی که ما در حال حاضر داریم مشخص است، حالا باید به دنبال راهکاری برای رفع این مشکل باشیم. نظام آموزشی کنونی خوب است ولی ما حقیقتا به فراتر از این نیاز داریم. ما باید ویژگی‌های سایر نظام‌های آموزشی خوب و موفق را بررسی کنیم و این ویژگی‌ها را به کار ببندیم.

یک نظام آموزشی خوب قبل از هر چیز باید خودش را با آحاد جامعه، با افراد و نیازهایشان تطبیق بدهد. متاسفانه تاکنون اینطور نبوده است. ما معمولا از افراد، دانش‌آموزان و دانشجویان خواسته‌ایم که خودشان را با این نظام آموزشی تطبیق بدهند. در حالی که این درست نیست. این یک مشکل است که باید برای آن آینده‌نگری وجود داشته باشد.

واقعیت این است که نظام آموزشی که اکنون وجود دارد برنامه درسی را اجرایی می‌کند که گویی صرفا برای زمان حال برنامه‌ریزی شده است. در صورتی که آموزش، صنعتی است که آینده را می‌سازد. اصلا آموزش صنعت آینده‌سازی است. نظام آموزش باید بر نیازهای شغلی و مهارتی که سازمان‌ها در آینده خواهند داشت منطبق باشد. نظام آموزشی باید ما را برای مواجهه با هوش مصنوعی و زندگی همراه با چنین موضوعی آماده کند.

یادگیری مهارت خوب است و مهم‌تر از یادگیری مهارت، آگاهی از این است که نظام‌های آموزشی افراد را برای این آماده نمی‌کنند که تشخیص بدهند چه چیزی را باید یاد بگیرند، چطور یاد بگیرند، به چه دلیل یاد بگیرند و کجا می‌توانند از آن استفاده کنند. این مهارت‌ها را بسیاری از افراد ندارند؛ این قوه تشخیص را ندارند و یکی از وظایف نظام آموزشی این است که افراد را برای پاسخگویی به این پرسش‌ها آماده کند.

واقعیت آن است که با توسعه هوش مصنوعی، پویایی زندگی در دو تا سه دهه بعد آنچنان زیاد می‌شود که فرزندان ما شاید مجبور باشند که خودشان را درست مانند یک ساختمان، چند بار بکوبند و از نو بسازند. این موضوع بسیار مهمی است و نظام آموزشی باید افراد را برای این میزان از تطبیق‌پذیری آماده کند. ما همه مسئول هستیم؛ آموزش مشکل همه ما است. مسئله آموزش یک بدهی تاریخی پیشینیان ما است که اگر آن‌ها این بدهی را تسویه می‌کردند، اگر پرداختش می‌کردند، به ما به ارث نمی‌رسید. حالا یا ما باید این بدهی را پرداخت کنیم و یا این بدهی را با سربار آن برای فرزندانمان باقی می‌گذاریم. برای اینکه فرزندان ما زندگی بهتری داشته باشند، اکنون فرصت آن است که به مسئله آموزش و مشکلات آن پرداخته شود. اگر این موضوع برای نسل‌های بعدی باقی بماند، مشخص نیست که اساسا بتوانند آن را حل کنند یا خیر.

ما همه مسئول هستیم؛ از دولت‌ها و سازمان‌ها گرفته تا فعالان عرصه آموزش، همه مسئول هستیم. دولت‌ها باید برای تضمین توسعه پایدار، برای جوامع زیرساخت روش‌های نوین آموزشی، آموزش دیجیتال و آموزش آنلاین را فراهم کنند. خیلی از استانداردهای نظام‌های آموزش سنتی باید ترجمه شوند، باید تغییر داده شوند. صنایع، سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ باید نگران آینده آموزش باشند.

یکی از بزرگترین مشکلاتی که آینده همه شرکت‌ها را تهدید می‌کند، خشکسالی منابع انسانی است. در حال حاضر نیز این مشکل وجود دارد ولی به شکلی در حال گذران امور هستند؛ ولی چند سال بعد شاید نتوانند آن افرادی که لازم دارند را اصلا پیدا و جذب کنند تا چرخ آن صنعت و کسب‌و‌کار بچرخد. صاحبان سرمایه باید بدانند که موضوع آموزش بسیار موضوع مهمی است. اگر می‌خواهند به جامعه خدمت کنند، آموزش یکی از بهترین روش‌ها است. آموزش اگر بهترین راهکار نباشد، یکی از بهترین راهکارها است. در عین حال، آموزش صنعت پول‌سازی نیز هست. گردش مالی حوزه آموزش آنلاین در سال (۲۰۲۰) بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار بوده است. پنج سال بعد، در سال (۲۰۲۵) این گردش مالی به ۳۲۰ میلیارد دلار نیز می‌رسد.

آموزش موضوع بسیار مهمی است و فعالان آموزش، معلمین، افرادی مثل من و ما باید بدانیم که به هر شکل که می‌توانیم کمک کنیم تا ذره ذره این بدهی تاریخی را تسویه کنیم. با کوچک‌ترین کارها، با کوچک‌ترین اقدامات، می‌شود کارهای بزرگی را رقم زد. ما دوازه سال پیش فرادرس را شروع کردیم و تاکنون ششصد هزار نفر دانشجو داشته‌ایم. ما کار را با کمترین امکانات، بدون سرمایه‌گذار و واقعا از صفر شروع و خودمان بوت استرپ کردیم. شاید جالب باشد که بگویم فرادرس در حال حاضر یک تیم ۱۰۰ نفری دارد و نزدیک به ۷۰ درصد از همین ۱۰۰ نفر اولین تجربه شغلی خود را با فرادرس داشته‌اند. این یعنی اگر فردی که هیچ تجربه کاری پیشینی ندارد می‌تواند به توسعه چنین سیستمی برای توسعه آموزش کمک کند، به این فکر کنید که اگر واقعا یک تلاش جدی با سرمایه‌های بزرگ انجام شود چه آثاری می‌تواند داشته باشد.

ما یک تیم شش-هفت نفری داریم که مسئول محتوای متنی هستند و میلیون‌ها نفر در طول یک سال، مطالب تولید شده توسط این افراد را می‌خوانند. مخاطبان این مطالب، از دانش‌آموزان گرفته تا دانشجویان هستند. هفت نفر عدد زیادی نیست؛ وقتی یک تیم هفت نفری می‌تواند این تاثیر را بگذارد، یک تیم هفتاد نفری، یک تیم هفتصد نفری در صورت انتخاب مسیر درست، می‌تواند کارهای بسیار بزرگ‌تر و موثرتری را انجام دهد.

در نهایت برای اینکه ما به یک نتیجه خوب برسیم، همه ما به ویژه جوان‌ترها، دانش‌آموزان و دانشجویان باید مسئولانه برای یاد گرفتن تلاش کنیم و از هر چیزی که می‌توان، تجربه یادگیری ساخت. این را افراد در درجه اول برای خودشان نیاز دارند. نباید منتظر بود که فرد دیگری یک نظام آموزشی خوب را خلق کند و بعد ما از آن استفاده کنیم. اولا شاید این مورد به این زودی‌ها اتفاق نیفتد و دوما این یاد گرفتن کمک می‌کند که ما توانمندتر شویم و خودمان به بهتر شدن وضعیت زندگی و بهتر شدن آموزش برای دیگران یاری برسانیم.

لذا باید مسئولانه یادگیری را از خودمان شروع کنیم. کوچکترین فرصتی را نباید از دست بدهیم. خیلی از افراد احتمالا این تجربه را داشته‌اند که با دسترسی به آموزش و اطلاعات توانسته‌اند خودشان و زندگیشان را متحول کنند؛ چیزی شبیه معجزه. من معتقدم بسیاری از ما، شاهد یک معجزه واقعی جلوی چشم خودمان، برای خودمان یا برای دیگران بوده‌ایم و آن معجزه «آموزش» بوده است. ما باید دست به دست هم دهیم و به یکدیگر کمک کنیم تا با امید و مسئولانه، معجزه آموزش را رقم بزنیم.

 

اشتراک‌گذاری این مطلب:
  • facebook
  • twitter
  • gplus

با من در شبکه‌های اجتماعی همراه باشید:

دیدگاه خود را بیان کنید

دیدگاه‌ها