۱۲ تیر ۱۳۹۸

چه کنم؟

از فراقت همه ایّام ننالم، چه کنم؟ من که فارغ ز همه قیلم و قالم، چه کنم؟
‏سال‌ها رفت و غمت خاطرِ من زخمی کرد تو بگو، با نَمَکت، روی خیالم چه کنم؟
نکند روز وصالی نرسد در تقویم بی تو من ثانیه و روزم و سالَم چه کنم؟
منِ بیچاره فقط، دار و ندارم غم توست غیر از این، با همه ثروت عالم چه کنم؟
آن چنان غرق تمنّای تو بودم جانم ماضی‌ام سوخت و درمانده حالم، چه کنم؟
آسمان، بار امانت به منِ مسکین داد مانده‌ام با بدی قرعه و فالم چه کنم؟
من در این گوشه عُزلت، تو در آن بُرج رفیع وقت پرواز که شد، بی پر و بالم چه کنم؟
گشت ارشاد و حجابی که میان من و توست منِ گمراه که محروم ز شالم، چه کنم؟
هر کسی را هدفی هست و مرادی و غمی من که دل‌بسته آن صورت و خالم، چه کنم؟
فکر دنیا و غم آخرتم نیست که نیست این چنین باخته با وِزر و وَبالم چه کنم؟
قرن‌ها بگذرد و خاک شود این تن من شک نکن، باز پُر از شورم و حالم، چه کنم؟
نام من گر چه کلامی است، سخن‌دانم من لیک در محضر تو، گنگم و لالم، چه کنم؟
 

سید مصطفی کلامی هریس

                 تابستان ۱۳۹۸

۱۱ فروردین ۱۳۹۵

برای مادر

یوخ‌دور عالم ده سنین تک، بالایا یولداش آنا عشق‌دن صحبت اولان‌دا، هامی‌دان‌سان باش آنا
سـریلـیپ جنّت اعـلی، ایـاق آلتـین‌دا سـنه سـن محـبت کــوره‌سین‌ده، اَریدَرسـن داش آنا
بالا راحت یوخـولاردا، سـنه گوز یومماق یوخ نـه گـوزل پـرده چکـیپسن، مـنه ای نقــاش آنا
آنـــانین محبـتین ســایمـاقـا دنیــا یِتـمز من دوروپ ایاق آتینجـا، قـوجالیپ یوز یاش آنا
سیدمصطفی کلامی هریس
فروردین ۱۳۹۵

ترجمه فارسی:

در جهان، برای فرزند دوستی مانند تو نیست، ای مادر

زمانی که صحبت از عشق است، سرآمد همه تویی ای مادر

بهشت برین در زیر پایت پهن شده است

در کوره محبت تو، سنگ هم آب می‌شود ای مادر

زمانی که فرزندت در خواب راحتی است، تو حتی چشمانت را نمی‌بندی

چه نقش زیبایی را برای من ترسیم کرده‌ای، ای مادر

برای شمارش و قدرشناسی محبت مادر همه دنیا هم کافی نیست

چرا که تا من شروع به قدم برداشتن کنم، انگار که مادر صد سال پیرتر شده است

 

۱۷ اسفند ۱۳۹۴