ارزش یک کسب و کار خوب
خانم «وندی وودز» (Wendy Woods)، که یکی از مدیران ارشد گروه مشاوره بوستون (BCG) است، سخنرانیاش در یک رویداد TED را با این جملات شروع میکند: «چند سال پیش، تمامی کشورهای توسعه یافته جهان، آنهایی که ثروتمندتر هستند، و همه موسسات خیریه دنیا، روی هم رفته مبلغ ۲۰۰ میلیارد دلار را به کشورهای در حال توسعه دنیا اعطا کردند؛ به کشورهایی که با سنگینترین مشکلات دنیا روبرو هستند: فقر، گرسنگی، تغییر شرایط اقلیمی و بیعدالتی. دقیقا در همان سال، کسب و کارها مبلغ ۳٫۷ تریلیون دلار را در همان کشورها سرمایهگذاری کردند.» نسخه کامل سخنرانی، از طریق این لینک [+] در دسترس است و پیشنهاد میکنم که آن را ببینید و بشنوید.
تمرکز این سخنرانی، روی مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتهاست و برای این که این موضوع، نه تنها در تقابل با منافع شرکت نباشد، بلکه باعث رشد بیشتر منافع تجاری شرکتها هم بشود، ایده «جمع اثر اجتماعی» یا TSI، مطرح میشود. مقاله و گزارش کاملی در این خصوص، از طریق این لینک [+] در دسترس است، و البته میتوانید چکیدهای از آن را نیز، در اینجا [+] مطالعه کنید.
وجود تشکلهای خیریه و ارائه کمکهای بشردوستانه توسط NGOها، نهادهای بینالمللی و کشورها، قطعا ستودنی است؛ اما واقعا در حدی نیست که به صورت پایدار و برای همیشه، مشکلات مورد اشاره را حل و فصل کند. با همین آمارها، حجم سرمایهگذاری، حدود ۱۸ برابر کل حجم منابع خیریه است و مسیر مطمئن برای حل همیشگی و جامع مشکلات، مشارکت شرکتها و کسب و کارها در این موضوع است. اما مدلهایی برای این موضوع وجود دارند، که با ناپایداری وضعیت یک کسب و کار، امکان لغو یا کمرنگ شدن این نوع مسئولیتپذیری اجتماعی وجود دارد؛ چرا که بعضا این حرکتها، در تقابل و حتی تضاد با منافع لحظهای شرکت قرار میگیرند. اما با مطالعه و بررسی مثالهای موفق، مثلا شرکت شکلات و قهوه مارس [+]، میتوان به الگوهایی رسید که هم کسب و کارها به اهداف تجاریشان برسند، و هم مشکلات جوامع کمتر توسعه یافته حل شود و ارزشی اجتماعی خلق شود.
شخصا معتقدم، اگر کسی واقعا به دنبال کار خیر است و میخواهد کاری برای قشر آسیبپذیر جامعه انجام بدهد، سادهترین راه، همان مسیرهایی است که برای خیریه سنتی وجود دارند؛ که البته منکر ارزش این موارد هم نیستم. اما چیزی که میتواند در دراز مدت به نفع همه باشد، راه اندازی یک تجارت خوب است؛ چیزی که ارکان مولد آن و سرمایههای آن، همین افرادی هستند که نیازمند یاریرسانیاند. کسی که یک زنجیره تأمین، خط تولید و سیستم توزیع خوب بسازد، به مراتب بیش از یک موسسه خیریه میتواند به جامعهاش کمک کند. با این دیدگاه، یک تاجر خوب، یک مدیر خوب و یک کارآفرین خوب، فرق چندانی با یک فرد خیّر و نوع دوست ندارد؛ فقط کافی است، نگاهش را وسعت دهد و مسئولیت بپذیرد. و البته با این تفاوت که، پنجره زمانی تاثیر بسیاری از افراد خیّر محدود به طول عمرشان است؛ اما یک تجارت خوب، میتواند تا سالها موثر بماند و کمک کند.