چطور کارها را انجام دهیم؟
در پشت برخی لطیفهها، مطالب جالبی هستند که اغلب خنده حاصل از شنیدن آنها، امکان دیده شدن این نکات را از بین میبرد. امروز میخواهم یکی از لطیفههایی را که اغلب شنیدهایم، بازگو کنم و سپس توضیح دهم که چطور در زندگی شخصیام و البته در فرادرس و کاپریلا، این موضوع به عنوان یک اصل رفتاری در نظر گرفته شده است. لطیفه از این قرار است:
جمعی از مردان در کافهای نشسته بودند و یک مسابقه و شرط بندی در حال برگزاری بود. از مردی پرسیدند: آیا تو میتوانی ۵ عدد بربری را بخوری؟ مرد گفت: بگذارید بروم بیرون و برگردم. آن مرد پس از بازگشت، ۵ بربری خواست و همه را خورد؛ طبعا جایزه آن مرحله را هم گرفت. در مراحل بعدی، این موضوع برای ۱۰، ۱۵ و ۲۰ بربری هم تکرار شد، و آن مرد، همه جایزهها را برد. از او پرسیدند: جایزهها را بردی؛ نوش جانت. اما حکمت این بیرون رفتنها چه بود؟ مرد در پاسخ گفت: زمانی که شما از من میپرسیدید که آیا میتوانم ۱۰ بربری بخورم یا نه، بیرون میرفتم، ۱۰ بربری میخریدم، میخوردم و زمانی که اطمینان حاصل میکردم، برمیگشتم و میگفتم که میتوانم.
احتمالا این بامزهترین یا خندهدارترین لطیفهای نیست که شنیدهاید. اما برای من، پارادایم یک سبک کاری و حتی یک سبک زندگی است. شخصا زمانی که با کار جدیدی مواجه میشوم، پیش از همه، برای این که مطمئن بشوم میتوانم آن را انجام بدهم یا نه، انجامش میدهم؛ همین. اغلب منتظر تحلیل یا امداد خارجی نمیمانم. این روحیه را، ما کم و بیش در فرادرس و در کاپریلا هم داریم. همکاران من در این دو مجموعه، یک راه برای انجام دادن کارها میشناسند و آن «انجام دادن» همان کارهاست. ما در فرادرس یا کاپریلا، یک مزیت بزرگ داریم و آن، عملگرایی است؛ هیچ بربری بالقوه یا بالفعلی، از خورده شدن توسط ما در امان نیست. به همین دلیل است که اغلب، منتظر کسی هم نمیمانیم. با حضور یا بدون حضور افراد، قطار کاری ما، همواره طبق زمانبندی به حرکت خود ادامه میدهد.
این را به عنوان یک توصیه از من داشته باشید: اگر قرار است کاری را انجام دهیم، همین حالا انجامش دهید. تنها راه خوردن بربری، خوردن آن است. این نوع از عملگرایی، در کنار ریسکهایی که دارد، شما را به یک فرد یا سازمان توقف ناپذیر تبدیل خواهد کرد. علاوه بر این، زمان را برای انجام بررسیهای فرسایشی، از دست نخواهید داد.
نوید
بسیار جالب بود. ممنونم.
رحیم امانلو
عالی بود، چه نگرشی.