به چند و چون، نخواهد شد …
جفای این فلک دیگر، از این افزون نخواهد شد | تو گویی لیلی ما را، کسی مجنون نخواهد شد | |
چنان میتازد این نحسی، به روی عرصه دنیا | همای سعد، یاران را، مگر مقرون نخواهد شد؟ | |
دمادم مِیپرستان را، قدح از خون دل باشد | دلی بیش از دل ایشان، دگر محزون نخواهد شد | |
«خدا را، محتسب ما را، به فریاد دف و نِی بخش | که ساز شرع از این افسانه بیقانون نخواهد شد» | |
دلی کز مِی جلا دارد، صفا بیانتها دارد | ز زرق و برق این دنیا، دمی افسون نخواهد شد | |
اگر چه بار جاهل را، کشد پیری به دوش خویش | ولی زین ابتلای وی، کسی ممنون نخواهد شد | |
گرم صد قرن از این دنیا، مرا عمری دگر باشد | از این دل، مهر و عشق تو، دمی بیرون نخواهد شد | |
اگر زان لعل شیرینت، چشانی حلقه ما را | بگیرد رونق این دوران، دلی پُر خون نخواهد شد | |
کلامی نیک میداند، غنیمت بشمرد دم را | وگرنه کار این دنیا، به چند و چون، نخواهد شد | |
سیدمصطفی کلامی هریس ۶ خرداد ۱۳۹۵ |
توجه: بیت چهارم، تضمین از خواجه حافظ شیرازی است.