26 می 2016

به چند و چون، نخواهد شد …

به چند و چون، نخواهد شد …
جفای این فلک دیگر، از این افزون نخواهد شد تو گویی لیلی ما را، کسی مجنون نخواهد شد
چنان می‌تازد این نحسی، به روی عرصه دنیا همای سعد، یاران را، مگر مقرون نخواهد شد؟
دمادم مِی‌پرستان را، قدح از خون دل باشد دلی بیش از دل ایشان، دگر محزون نخواهد شد
«خدا را، محتسب ما را، به فریاد دف و نِی بخش که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد»
دلی کز مِی جلا دارد، صفا بی‌انتها دارد ز زرق و برق این دنیا، دمی افسون نخواهد شد
اگر چه بار جاهل را، کشد پیری به دوش خویش ولی زین ابتلای وی، کسی ممنون نخواهد شد
گرم صد قرن از این دنیا، مرا عمری دگر باشد از این دل، مهر و عشق تو، دمی بیرون نخواهد شد
اگر زان لعل شیرینت، چشانی حلقه ما را بگیرد رونق این دوران، دلی پُر خون نخواهد شد
کلامی نیک می‌داند، غنیمت بشمرد دم را وگرنه کار این دنیا، به چند و چون، نخواهد شد

سیدمصطفی کلامی هریس

۶ خرداد ۱۳۹۵

 

توجه: بیت چهارم، تضمین از خواجه حافظ شیرازی است.

اشتراک‌گذاری این مطلب:
  • facebook
  • twitter
  • gplus

با من در شبکه‌های اجتماعی همراه باشید:

دیدگاه خود را بیان کنید

دیدگاه‌ها