روایتی از فیلم کمال الملک
محمد غفاری، ملقب به کمال الملک، یکی از بزرگترین هنرمندان ایران زمین است و آثاری بینظیر را برای فرهنگ و هنر ما، به یادگار گذاشته است. فیلم کمال الملک نیز، یکی از آثار سینمایی ماندگار علی حاتمی است، که به مرور بخشی از زندگی این نقاش شهیر ایرانی، پرداخته است. فیلمهای علی حاتمی، قطعا ارزش چند بار دیدن را دارند؛ به ویژه دیالوگهای فیلمها، که با سبک خاص وی نوشته شدهاند، بسیار جالب توجه هستند و بعضا باید چندین و چند بار دیده و شنیده شوند، تا معنای کامل آنها درک شود.
فیلم کمال الملک با صحنههایی از مراسم تحویل سال نو در دربار قاجار آغاز میشود و به اعطای القاب رسمی از طرف ناصرالدین شاه میرسد. در این بخش، پس از سالها تلاش هنری ارزشمند محمد غفاری، لقب کمال الملک به او اعطا میشود. وزیر تشریفات دربار این طور میگوید: «میرزا محمد خان غفاری کاشانی، نقاش باشی خاصه و پیشخدمت حضور همایون، از مواهب سلطنتی و امتیازات دولتی، به دریافت لقب کمال الملک، منصب سرتیبی و نشان شیر و خورشید، حمایل سبز و شمشیر و کمربند مرصع، با انگشتر الماس نائل آمد.»
تلخیهای بسیاری در این فیلم روایت میشوند؛ اما از نظر من، یک صحنه دردناکتر از سایرین بود، که با ظرافت کامل به تصویر کشیده شده است. پس از اعطای لقب به نقاش باشی استادکار، وزیر تشریفات این طور میخواند: «میراز بیوک خان باروتساز سرابی، ملقب به شجاع الدوله، مفتخر به دریافت تمثال همایون، منصب امیر لشکری ظفر بخت خراسان [میشود].» در همین میان، تصویر کسی که ملقب میشود، نمایش داده میشود؛ یک کودک خردسال، که شمشیری به دستش دادهاند و از خودش بزرگتر است، و در حالی که متن قرائت میشود، در مقابل شاه مشغول بازی با حمایلی است که به لباسش بستهاند. تصویر این نوشته، مربوطه به همان کودک در فیلم است.
صحنه آن قدر مضحک است، که خود شاه هم خندهاش میگیرد. مرور ذهنی کمال الملک از شروع به تحصیلش در مدرسه دارالفنون نیز بسیار ظریف است؛ زمانی که او نیز کودکی بود و طی سالها، مدارج رشد هنری را طی کرده است و اکنون شده است، کمال الملک. احتمالا زمانی، کسی پا پیش گذاشته و برای فرزند جوانش، لقبی را گرفته، که واقعا شایستگیاش را نداشته است؛ به مرور سن لقب گیرندگان کوچک و کوچکتر شده است، و نهایتا به پسر بچههای ۸ ساله رسیده است. محمد غفاری اگر این لقب را از شاه نمیگرفت، باز هم کمال این ملک ایران بود؛ اما این که نظام القاب حکومتی بازیچه کودکان و اسباب چشم و همچشمی میشود، بسیار دردناک است.