9 آوریل 2017

هوشمندی چیست؟

هوشمندی چیست؟

چند روز پیش، مطلبی را در خصوص ضریب هوشی ایرانیان نوشتم و وقوع فجایع دنباله‌دار و متناوب را، مرتبط با مشکل هوشمندی دانستم. عده‌ای از دوستان و خوانندگان مطالب، سئوالات و نقدهایی را در خصوص این موضوع مطرح کردند. بخش مهمی از پیام‌ها، مرتبط با این موضوع بود که، اساسا ضریب هوشی، و به صورت کلی هوشمندی، چه ربطی به این مشکلات فرهنگی دارد؟ توضیحی که در ادامه آورده‌ام، احتمالا بتواند این ارتباط را، روشن‌تر به تصویر بکشد.

در تعریف هوش و هوشمندی، گزاره‌های زیادی مطرح شده‌اند که یکی از معتبرترین آن‌ها، تعریفی است که به صورت ضمنی در آزمون تورینگ مطرح شده است: ماشینی هوشمند است که رفتار او با رفتار انسان قابل تفکیک نباشد. به عبارت دیگر، رفتار مهم‌ترین نتیجه و در واقع میوه هوشمند بودن است. در این تعریف، ما هوش را محدود و منحصر به هوش ریاضی و یا عاطفی نمی‌دانیم؛ یک مفهوم به مراتب کلی‌تر از هوش مد نظر است. البته، ناگفته نماند که فاکتورهایی مثل ضریب هوشی (IQ) و یا ضریب هیجانی (EQ)، صرفا جنبه‌های محدودی از هوشمندی را مورد سنجش قرار می‌دهند؛ هر چند از نظر آماری، ارتباط معناداری با یکدیگر دارند.

شکلی که در این نوشته استفاده شده است، مربوط به الگوی کلی یادگیری تقویتی (Reinforcement Learning) است، که بخش اعظمی از دانش خودآگاه و ناخودآگاه ما، به واسطه این مسیر، به دست می‌آید. این یک اصطلاح روانشناسی است؛ و البته در شاخه هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، یک رویکرد بسیار شناخته شده محسوب می‌شود. هوشمندی و دانش در این روش، از طریق تجربه و دریافت فیدبک از محیط ایجاد می‌شود. جالب است بدانید که حجم آموخته‌های ما از این روش، به مراتب بیشتر از مسیر آموزش در مدرسه یا دانشگاه است. اینجا منظور از دانش و آموختن نیز، شکل عمومی دانش است، که الزاما شاید ارزش آکادمیک نداشته باشد.

حال فرض کنید، یک فرد یا جامعه، هر بار که در معرض یک خطا و ضرر باشد، تقریبا همیشه بازنده باشد و متضرر شود. این یعنی، سیاست فکری و نظام ارزشی مناسبی در ذهن این فرد یا جامعه تعبیه نشده است. این اصطلاحات، هر چند به نظر می‌رسد که از علوم اجتماعی وام گرفته شده‌اند، اما همگی معادل ریاضی و محاسباتی دارند که قطعا با مراجعه به یک متن در خصوص یادگیری تقویتی، به کرات با آن‌ها مواجه خواهید شد.

یکی از مصادیق پایه هوشمندی، عدم تکرار اشتباه‌های گذشته است؛ بماند که از یک عامل هوشمند، انتظار می‌رود که نتایج به دست آمده پیشین را هم تعمیم دهد و پیش‌بینی لازم را از شرایط ناشناخته داشته باشد. این که یک فرد، همواره در مواجهه با یک سوراخ مار، انتخابی جز گزیده شدن ندارد، هر چه هست، هوشمندی نیست. اما این که چرا به این وضعیت نامناسب همگرا شده است، قطعا ماحصل سیم‌بندی نادرست و تعاریف نامناسب نظام ارزشی (تابع ارزش) است. در واقع، پایین بودن هوشمندی و هر ضریبی که به این موضوع ربط داشته باشد، خود معلول یک سری علل اصلی است؛ و البته به عنوان علت ثانویه، در تلخی میوه‌های اعمال ما، اثر مستقیم دارد.

اشتراک‌گذاری این مطلب:
  • facebook
  • twitter
  • gplus

با من در شبکه‌های اجتماعی همراه باشید:

دیدگاه خود را بیان کنید

دیدگاه‌ها