قدمت خوب، قدمت بد
حدود چهار سال پیش، چند بانک ایرانی، جدال تبلیغاتی عجیبی را بر روی تاریخچه و قدمت آغاز کرده بودند. یکی میگفت من اولین بانک ایرانی هستم؛ با ۸۰ سال سابقه. دیگری میگفت من ۸۵ سال سابقه دارم، که نشان میداد اولین بانک ایرانی است؛ اما ادعایی هم در این خصوص مطرح نمیکرد. بانک سوم اما، آمد و یک سابقه ۹۱ ساله را مطرح کرد، و ادعاها را وارد فاز جدیدی کرد.
مدتی بعد، همان بانک که گفته بود ۸۵ سال قدمت دارد، این ادعا را مطرح کرد که از پیشنهاد تاسیس این بانک، ۱۳۵ سال گذشت. یعنی، بین طرح پیشنهاد تاسیس بانک و تاسیس آن، ۵۰ سال فاصله بوده است. حقیقتا، هیچ وقت متوجه نشدم که این نکته، تبلیغ بود یا ضد تبلیغ. به هر حال، هر چه بود، با افزایش اعداد به سه رقمی، تقریبا صحبتها تمام شد. به نظرم، همه بانکهایی که روی این موضوع مانور میدادند، باختند.
جالب است بدانید که انتشارات جان وایلی و پسران (John Wiley & Sons)، در سال ۱۸۰۷ در نیویورک کار خود را شروع کرده است؛ یعنی ۲۱۰ سال قبل. این تاریخ، ۶ سال قبل از عهدنامه گلستان و ۲۱ سال پیش از عهدنامه ترکمانچای است. قدمت این انتشارات، در کنار کیفیت و تعهد، نهایتا منجر به این شده است که در بسیاری از رشتههای دانشگاهی و تخصصی، کتابهای وایلی، مرجع اول و آخر باشند.
قدمت یک کسب و کار، میتواند موجب جلب اعتماد اولیه مشتریان باشد؛ اما آن چه این اعتماد را ماندگار میکند، کیفیت خدمات و/یا محصولات آن کسب و کار است. این که یک کسب و کار، قدمت داشته باشد، میتواند مثبت باشد. اما برای برخی کسب و کارها، که ضعف در عملکرد و کیفیت در کارنامه آنها موج میزند، اتفاقا قدیمی بودن، حس بدی هم ایجاد میکند. مثلا، فکر به این موضوع که بیش از ۸۰ سال است که فلان سازمان، با این کیفیت نازل مشغول به کار است، بیشتر موجب افسردگی است تا جذب شدن به سمت آن سازمان. شاید بهتر باشد این نوع سازمانها، صحبت زیادی (راست یا دروغ) از قدمتشان مطرح ننمایند و داغ دل ما را تازه نکنند.
سجاد
ساغول سنی
خوشحالم