28 آگوست 2016

ز حال آن خم ابرو …

ز حال آن خم ابرو …
سلام گویم و در دل، طمع ندارم من به غیر صدق و صفا، تحفه‌ای نیارم من
اگر مرا به صفایت، ز درد من پرسی بگویمت که ندیدم، جفا ز یارم من
سئوال مردم زاهد، جواب درد من است عجب ز کار جهانم، گناهکارم من
ز روز واقعه ما را، گناه غیر تو نیست قسم به نام حقیقت، که رستگارم من
گرم جهان به ملامت، مرا به یاد آرد به غیر جام شرابم، به یاد نآرم من
کتاب و دفتر و درسم، چه داند از غم من؟ ز حال آن خم ابرو، که یاد دارم من
اگر قلم بتواند، نگارد از غم دل بگو کلامی‌ام و بی‌دل و قرارم من
سیدمصطفی کلامی هریس
اشتراک‌گذاری این مطلب:
  • facebook
  • twitter
  • gplus

با من در شبکه‌های اجتماعی همراه باشید:

دیدگاه‌ها

  1. مرتضی
    ۱۰ شهریور ۱۳۹۵

    اغراق نمی کنم زیباترین شعری بود که تا بحال خونده بودم
    کتاب و دفتر و درسم چه داند از غم من ز حال آن خم ابرو . که یاد دارم من
    برای این بیت گرسیدم

دیدگاه خود را بیان کنید

دیدگاه‌ها