23 ژوئن 2016
دنیا یک دسکتاپ چهار بعدی است
چیزی که حواس ما از دنیای اطراف دریافت مینمایند، در قالب یک سری فعل و انفعالات الکترو-شیمیایی نهایتا به مغز ما منتقل میشود؛ اما معلوم نیست که ادارک شکل گرفته در سیستم عصبی ما، دقیقا منطبق بر واقعیت باشد. چه بسا مواردی که ما امکان حس آن را نداریم، اما واقعی هستند و چه بسا مواردی که ما آنها را درک و حس میکنیم، اما عملا وجود ندارند. این یکی از معماهای بزرگ است که به احتمال زیاد، ما به این زودیها نخواهیم توانست راه حل مناسبی برای آن، پیدا کنیم.
مسیر تکامل ما و سایر موجودات زنده به نوعی بوده است که، ما بهترین و سادهترین ارتباط را با دنیای اطراف به دست بیاوریم و بدون دانستن جزئیات زیاد، صرفا در حد رفع نیاز، از فضای اطراف اطلاعات لازم را دریافت کنیم. مثلا، از طیف گسترده امواج الکترومغناطیسی، ما فقط نورهای مرئی را میبینیم؛ و از میان همه امواج صوتی، ما رده بسیار محدودی از فرکانسها را میشنویم. همه اینها، نه خود واقعیت، بلکه پردههایی هستند که بر روی واقعیت کشیدهاند تا ما راحتتر بتوانیم با آن کنار بیاییم.
اگر قرار بود ما (و هر موجود زنده دیگری مثل ما) جزئیات دقیق عملکرد دنیا در سطح زیر اتمی را ببینیم و درک کنیم، ذهن ما دائما در حال بمباران اطلاعاتی میبود. در چنین حالتی، بعید است که اساسا تکاملی به این شکل که میشناسیم شکل بگیرد. این خیلی شبیه به داستانی است که پشت تهیه رابطهای کاربری در دنیای نرمافزار است. زمانی که شما یک پنجره را باز یا بسته میکنید، یا در جایی از صفحه کلیک میکنید، عملا در حال تعامل با یک محیط مبتنی بر صفر و یک هستید. اما این تعامل نه در لایه صفر و یک، بلکه در لایه حرکتی-دیداری انجام میشود و چیزی است که مغز ما اساسا برای چنین حالتی، تکامل یافته است. اما کامپیوتر این تعامل را، به سرعت به زبان قابل فهم خودش ترجمه میکند.
کل دنیای اطراف ما نیز، یک دسکتاپ چهار بعدی است که از سه بعد مکان و یک بعد زمان تشکیل شده است. هر زمان که یک لیوان را با آب پر میکنید، این کار تفاوت زیادی با پر کردن یک فایل ندارد. اگر قرار باشد جزئیات بیشتری از پر شدن یک لیوان با مولکولهای آب و مواد محلول در آن را بدانیم و بررسی کنیم، واقعا شاید همه عمرمان برای بررسی این پدیده ساده، کافی نباشد. اما ما خوشبختانه در لایهای هستیم که به راحتی میتوانیم با حداقل دانش، با دنیای اطرافمان تعامل داشته باشیم.
در فیلم ماتریکس (Matrix) مفاهیم بسیار نغزی در این خصوص بیان شدهاند و میتوان ساعتها در مورد آنها به بحث و تفکر پرداخت. در صورتی که علاقهمند هستید از منظر علمیتری به این موضوع بپردازید، شاید دیدن و شنیدن سخنرانی دکتر دونالد هافمن (Donald Hoffman) بر روی تد، نقطه شروع خوبی باشد.