14 می 2016
هایپشیا، زنی فیلسوف در میدان شهر
فیلم آگورا (Agora) ساخته سال ۲۰۰۹، به کارگردانی آلخاندرو آمنابار سانتوس، یکی از جالبترین آثار سینمایی مربوط به تاریخ علم و فلسفه است. داستان فیلم مربوط به سالهای پایانی زندگی هایپشیا (Hypatia)، یک بانوی ریاضیدان، منجم و فیلسوف اهل اسکندریه است، که آخرین کتابدار کتابخانه بزرگ اسکندریه بوده است و در قرن چهارم و پنجم میلادی میزیسته است. هایپشیا، چهرهای بسیار شاخص است و نماد تاثیر و نقش زنان در پیشرفت علم و دانش بشری محسوب میشود.
در این فیلم، ریچل وایس نقش هایپشیا را عهدهدار بوده است. لازم به ذکر است که در این فیلم، همایون ارشادی نقش آسپاسیوس را بازی میکند، که دستیار پژوهشی هایپشیا است. یکی از مسائلی که دائما ذهن هایپشیا را به خود مشغول میکرد، نقد مدل بطلمیوس برای توصیف حرکت اجرام آسمانی است. او به دنبال پاسخ سئوالی بود، که سرانجام ۱۲۰۰ سال پس از او، توسط یوهانس کپلر پاسخ داده شد؛ با اعلام قوانین سه گانه کپلر برای توصیف حرکت اجرام در فضا.
یکی از غمانگیزترین صحنههای فیلم آگورا، صحنه تخریب کتابخانه اسکندریه و تلاش هایپشیا و شاگردانش، برای نجات برخی از کتب است. زمانی که یک کتاب به آتش کشیده میشود، در حالی که فقط یک نسخه از آن در کل جهان وجود دارد، و حاصل تلاش و مطالعه دهها سال زندگی علمی یک دانشمند است، گویا نسل دانشمندان گذاشته به قتل میرسند و نسل آینده، به واسطه محرومیتشان از بابت آن کتاب، کور میشوند.
این فیلم مشحون از لحظات و رویدادهای جالب توجه است. یکی از سکانسها، مربوط به مذاکره و ملاقات هاپشیا، اورستس (شاگرد هایپشیا و فرماندار اسکندریه) و سینسیوس (یکی از شاگردان تازه مسیحی شده هایپشیا) است. دو شاگرد هایپشیا، میخواهند او را متقاعد کنند که به دین جدید، بگراید.
– سینسیوس: بانو، سالها پیش، شما به ما چیزی یاد دادید. اگر دو چیز با چیز سومی برابر باشند، آن گاه هر سه برابرند. به یاد دارید؟
– هایپشیا: بله.
– هر سه نفر ما، انسانهای خوبی هستیم. و از این رو، شما هم، همان قدر که ما هستیم، مسیحی هستید.
– سینسیوس! تو چیزی را که به آن معتقدی، زیر سئوال نمیبری. نمیتوانی. اما من باید سئوال کنم.
– خوب؛ این یک افسوس است، بانو. یک افسوس بزرگ. معلم محترم ما، از چیزی که خود به ما یاد داده، فاصله گرفته است. آیا فکر میکنید، من مطلع نیستم که چه فکرهای احمقانهای ترویج میکنید؟ این که زمین به دور خورشید میگردد! بعد از این دیگر چه خواهید گفت، بانو!؟
یک فرد علمی، نهایتا همین قدر میتواند در جامعه خود مهجور و تنها باشد. داستان هایپشیا، یکی از تلخترین داستانهایی است که دیده و شنیدهام. با این حال، همان طور که به خوبی در فیلم به تصویر کشیده شده است، او تا آخرین لحظه عمرش، در فکر کشف بزرگش بود: مدار بیضوی اجرام آسمانی. این لذت برای یک دانشمند، با هیچ چیزی قابل معاوضه نیست.