بیمارستان یا هتل
چند روز پیش، حادثهای برای یکی از اقوام رخ داد و شبانه ایشان را به بخش اورژانس بیمارستان فیروزگر (در نزدیکی میدان ولی عصر تهران) رساندیم. از حدود ساعت ۳ بامداد تا ۱۰ صبح در اورژانس بودیم؛ اما علاوه بر نگرانی از وضع بیمار، مشاهده وضعیت سایر بیماران و تأثر از وضعیت آنها، رفتارهای توهین آمیز برخی از کادر بیمارستان، و مشکل بیخوابی، موضوع دیگری موجب آزار همه همراهان بیماران بود: حتی یک عدد صندلی برای نشستن و استراحت همراهان بیماران در نظر گرفته نشده بود؛ اما پشت ایستگاه اورژانس، پرستاران و پزشکان، همه صندلیهای خودشان را داشتند.
این موضوع، داستان دیگری را به یادم آورد. اواخر آبان ماه سال ۹۴، به صورت ناگهانی پدرم در بیمارستان ۲۹ بهمن تبریز بستری شد. به تبریز رفتم و چند روزی همراه پدرم بودم. روزی یک نفر وارد اتاق شد (که بعدا فهمیدم رئیس بیمارستان است) و به فردی که همراهش بود گفت: «این کتها و کاپشنها چیست که روی صندلی است؟» فرد همراه گفت: «اینها را سریع بردارید». گفتم: «آقای دکتر، هوای تبریز در این فصل سرد است و بدون لباس گرم نمیشود بیرون رفت. اینجا هم هوایش گرم است؛ نمیشود کاپشن را به تن کرد. جا لباسی هم نیست؛ تنها جایی که میشود اینها را قرار داد، روی همین صندلی است». رئیس بیمارستان گفت: «اینجا که هتل نیست، جا لباسی داشته باشد؛ بیمارستان است.».
در پاسخ گفتم: «اشتباه میکنید. رفاه یک بیمارستان باید خیلی بیشتر از یک هتل ۵ ستاره باشد. هتل برای اقامت فرد سالم است؛ اما بیمارستان محل بهبود بیماران است. حتی کلمه بیمارستان در انگلیسی، با کلمه میهماننوازی هم ریشه است؛ چون واقعا کار حساس و ظریفی است. خیلی متأسف شدم که شما به عنوان رئیس این بیمارستان، این دیدگاه را دارید». رئیس گفت: «شما لطفا تز ندهید». بعدها متوجه شدم که این آقای دکتر، متخصص اطفال هم هست! قاعدتا شغل پزشکی، باید محل حضور افراد مسئول باشد، و کسی که رئیس بیمارستان و متخصص کودکان است، احتمالا باید فرد با ملاحظهتری باشد.
مدیریت یک مرکز درمانی، در کنار آشنایی با علم پزشکی و بیش از آن به توانایی مدیریت و برنامهریزی احتیاج دارد. اما متأسفانه، این دو نمونه و موارد بیشماری که میتوان شمرد، حاکی از آن است که مدیران خوبی در بیمارستانها فعال نیستند. از طرفی، نفس بیتفاوتی جامعه پزشکی به حقوق بیمار و همراهان بیماران، بسیار دردناک است. برای چندمین بار است که این را تکرار میکنم: در طی ۳۰ سال آینده، به لطف توسعه هوش مصنوعی، شغلی مانند پزشک معاین و حتی پزشک جراح وجود نخواهد داشت. از این رو، با کمال احترام به بخش وظیفهشناس و ساعی جامعه پزشکی، تلاش متخصصین هوش مصنوعی برای تحویل امور پزشکی به کامپیوترها، دست کمی از تلاش فعالان جنبشهای ضد بردهداری ندارد.
پویا
ای آقا از یک بیمارستان آموزشی (فیروزگر) چه انتظاراتی دارید، بیمارستان خصوصی واسه چی گذاشتن اینجا که ایالات متحده نیست که امنیت و رفاه بیمار در اولویت باشه اینجا پزشک سالاریه فکر نمی کنم تکنولوژی وارد ایران بشه چرا چون پزشک های ایران مافیا هستن
شهاب
با درود .
من دندانپزشک هستم و به دلیل علاقه به ریاضی و داده کاوی با سامانه ارزشمندفرادرس آشنا شدم.
دیگر اعضای خانواده هم در رشته های دیگر علوم پزشکی مشغول به کار هستند.
بر اساس تجربه خودم و خانواده به این نتیجه رسیدم که متاسفانه نگاه دانشجویان رشته های علوم پزشکی از پاسداران سلامت جامعه به یک شغل پر درآمد و پرمسئولیت تغییر کرده و رفتار هایی که زمانی نادر و مذموم بودند، اکنون به عنوان رفتاری طبیعی پذیرفته شده اند.
این مشکل بیشتر به۱- عدم نظارت متقابل گروه ها و۲- نبود شایسته سالاری در جامعه ما برمیگردد ، چون نمیتوان انتظار داشت بدون پاداش و تنبیه همه افراد جمع همیشه قوانین اصلی را رعایت کنند.
هوش مصنوعی نیاز ما به روابط اجتماعی و همچنین بردگی (جامعه طبقاتی) را از بین خواهد برد ، اگر پس از حل مشکل روابط اجتماعی مان قادر به ساخت سرویس های خودکار شویم جامعه ای بدون درگیریهای اقتصادی خواهیم داشت، وگرنه جامعه ای گسسته (فرهنگی ، مالی و حتی زبانی) و بدون امکان حرکت بین طبقات ، نوعی فئودالیسم بی وطن برآمده از دانش تحت کنترل ثروت و نه قدرت سیاسی-اجتماعی برجا میماند.
با تشکر.
کلامی
با سلام. از بیان نظرتان بسیار متشکرم. بخش بزرگی از امیدواری ما، حضور افراد دلسوزی مانند شما در جامعه پزشکی است. برایتان آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.
شهاب
علت دیگر دولتی (بیمه ای ) بودن بیشتر درآمد پزشکی است. خدمات پزشکی دیگر خدمت مستقیم نیست بلکه افراد تنها تبدیل به کوپن قابل خرج توسط سیستم خدمات پزشکی شده اند که این باعث افزایش هزینه آزاد خدمات سلامت شده، بیمه ها هم تا جایی که میتواند پرداخت را به تاخیر می اندازد که باعث رنجش کادر پزشکی میشود.
هدف بیمه گسترش پایش و پیشگیری و در نهایت کاهش هزینه عمومی درمان است که متاسفانه در کشور ما هنوز به عنوان راهی برای پرداخت هزینه درمان تلقی میشود.
این نگرش باعث افزایش هزینه های وارد بر بیمه و حتی ورشکستگی آن خواهد شد، یا همان طور که میبینیم باعث کاهش هرروزه گستره خدمات بیمه .
به بیان دیگر بیمه به جای تنبیه انفرادی افرادی که با سبک زندگی نادرست به خود و سیستم بیمه آسیب میزنند، به تنبیه همگانی با کاهش پرداخت به گروه های مختلف روی آورده است.
کلامی
متأسفانه صنعت بیمه در ایران (مانند بسیاری دیگر از صنایع مدرن)، بدون احساس نیاز واقعی و صرفا به شکل تقلیدی وارد شده است. قبلا مطلبی در خصوص «بازار لیمو» نوشته بودم، که نتیجه محتوم «لیمویی» شدن هر بازاری، نهایتا باعث نابودیاش خواهد شد. شما هم به درستی و از زاویه متفاوتی، این زوال تدریجی را، بیان نمودهاید. از بابت نظرات و دیدگاههای پرباری که بیان میکنید، بسیار متشکرم. پیروز، شاد و تندرست باشید.