آرزو یا حسرت
اغلب، مسیر محل کار تا خانه را پیاده طی میکنم و از میدان هفت تیر رد میشوم. چند هفتهای است که تبلیغی از سامسونگ را در میدان هفت تیر میبینم که در ادامه کمپینهای بینالمللی این شرکت است. مضمون کلی طرحهای این کمپین، تحقق رویاها و افزایش خلاقیت است. اما یکی از طرحهای این کمپین تبلیغی، یک اشکال بزرگ دارد و ریشه آن، در اشتباه گرفتن مفهوم آرزو و حسرت است.
تصویر این نوشته، عکسی است که از طرح تبلیغی سامسونگ گرفتهام و مربوط به «ارگ بم» است. در این تبلیغ، مانند طرحهای دیگر این کمپین، با استفاده از امکانات دستگاه مورد تبلیغ، رویایی بر روی یک واقعیت، به تصویر کشیده شده است. در مورد ارگ بم، تعمیر و «مثل روز اول شدن» این بنای تاریخی و ارزشمند، سوژه این تبلیغ است. اما من اگر جای طراح بودم، هیچ گاه روی این مورد به خصوص، دست نمیگذاشتم.
در اواخر آذر ماه ۱۳۸۲، چند روزی را در کرمان و بم مسافر بودم. روز ۲۱ آذر ۱۳۸۲، یعنی دقیقا دو هفته قبل از زلزله بم، ارگ بم را دیدم. ده سال بعد، در بهمن ۱۳۹۲، برای شرکت در کنفرانس سیستمهای هوشمند، مسافرتی به بم داشتم. حال ارگ بم، چندان خوب نبود. ارگ بم، بخشی از بدن شهر بم است و آسیبی که به آن وارد شد، آینهای از اثری است که به زندگی مردم بم وارد آمد. این ویرانی، با خرابیهای دیگر آثار باستانی ما، کاملا فرق دارد. این یکی، واقعی است و زخمی فراموش شده در گذر تاریخ نیست. به تصویر کشیدن بم، و ترسیم حسرت دوباره سالم دیدن بم روی یک تبلت، مثل کشیدن دست یا پای فرضی، برای یک فرد معلول است. حداقل همان قدر تلخ و آزار دهنده است.
دانش تبلیغات، اگر قرار است بر انسان اثر بگذارد، حتما باید از علوم انسانی و روانشناسی بهره لازم را بگیرد. طراحی یک بنر تبلیغاتی، صرفا طراحی یک فایل گرافیکی در یک نرم افزار گرافیکی نیست. کاری بسیار ظریف و حساس است که باید روی محتوای آن، فکر عمیق سوار شده باشد. در غیر این صورت، میتواند به آثار و تبعات منفی در جامعه بیانجامد که نهایتا موجب متضرر شدن صاحب تبلیغ هم خواهد شد.