28 مارس 2017
نوع بشر و تعامل او با زمین
حدود ۶ ماه قبل، محمد ضیایی، یکی از دوستان خوبم از دوران کارشناسی در دانشگاه تبریز، کتاب انسان خردمند (Sapiens) را معرفی کرد، که توسط یوال نوح هرری نوشته شده است. به هر ترتیبی بود، یک نسخه از کتاب را یافتم و با هیجان مطالعه آن را شروع کردم. کتاب بسیار جالبی است و مطالعه آن را، به همه علاقهمندان به نگرش علمی، توصیه میکنم. چند نتیجه جالب و کلی را از مطالعه این کتاب دارم، که سعی میکنم به مرور در موردشان بنویسم. دیدگاههای بدیعی در این کتاب ارائه میشوند که پنجره کاملا جدید و علمی رو به جهان هستی و جامعه اطراف است؛ هر چند نقدهایی هم میتوان نسبت به دیدگاههای آن داشت.
در بخشی از کتاب، داستان انسانهایی گفته میشود که برای نخستین بار پا به استرالیا میگذارند. این موضوع، به درستی با ماجرای فرود انسان در ماه مشابه دانسته میشود؛ چرا که انسانها حدود ۴۵ هزار سال پیش موفق شدند که از دریاها بگذرند و پا به استرالیا بگذارند. اما همین حضور، یکی از بزرگترین صدمات تاریخی به محیط زیست را در پی داشته است. در اثر حضور انسان خردمند (Sapiens) در استرالیا، بیش از ۹۰ درصد از جانوران بزرگ جثه، موسوم به بزرگزیاگان (مگافاونا)، منقرض شدند.
در واقع، پیشینیان ما، آن قدر هم که به نظر میرسد، با طبیعت مهربان نبودهاند و محیط زیست برای این که انسان به بالای هرم غذایی صعود کند، بهای سنگینی را پرداخته است. هر چند، در قرن اخیر، نوع بشر با سرعت بیشتری زمین و ساکنان آن را در معرض خطر قرار داده است؛ اما عملا هیچ گاه زمین و زمینیان، از شر حضور ابناء بشر بر روی زمین، در امان نبودهاند؛ حتی ۴۵ هزار سال پیش از این.
اخیرا ویدئویی را دیدم از فردی که گربهای بخت برگشته را مانند توپ فوتبال شوت میکند. این همان مسیر اشتباهی است که بشریت آمده است و دیر یا زود، اگر عقبگردی برایش پیدا نکند، نابودی کامل، سرنوشت محتوم بشر و زمین خواهد بود. یکی از مهمترین نتایج بررسی تاریخچه بشریت در کتاب فوق، به سادگی هر چه تمام، این است: مسیر را اشتباه آمدهایم؛ همه مان.