نظریه انتخاب r/K: از انعطافپذیری تا محافظهکاری
رابطه ریاضی زیر، معادله اساسی نظریه انتخاب r/K [+] را نشان میدهد [r/K selection theory] که در بومشناسی (اکولوژی) مطرح میشود. این معادله، رابطه بسیار سادهای است، اما دقت بالایی در توصیف رفتار تکثیری گونههای زیستی و البته گونههای مصنوعی (مانند شرکتها، سازمانها، نظامها و …) دارد.
بر اساس نظریه انتخاب r/K، اغلب موجودات زنده بر حسب شرایط محیطی یا ژنتیک (ویژگیهای ذاتی)، یکی از استراتژیهای r یا K را برای تکثیر و بقا انتخاب میکنند. نام این دو استراتژی، از متغیرهای رابطه ریاضی فوق گرفته شده است. در این رابطه ریاضی، پارامتر r، بیانگر نرخ رشد و پارامتر K، نشانگر ظرفیت پشتیبانی (Carrying Capacity) است. تفاوت رفتار گونههای زیستی (و البته غیر زیستی) دقیقا از تفاوت دو پارامتر r و K ناشی میشود. در واقع، هر موجود زنده سعی میکند بر اساس شرایط، بهترین تصمیم را برای بقا و تکثیر خود بگیرد؛ اما همه موجودات قانون ریاضی یکسانی دارند.
برای مثال، متوسط مدت بارداری موشها، در حدود سه هفته است. این موجودات، در هر بار زایمان بیش از ۱۰ فرزند به دنیا میآورند، که مرگ و میر زیادی هم دارند؛ البته، خیلی سریع هم به مرحله باروری و تولید مثل میرسند. به همین دلیل، موش یک موجود r-Strategist است. در مقابل موش، فیل یا نهنگ را در نظر بگیرید. این حیوانات تقریبا همواره فقط یک فرزند به دنیا میآورند و متوسط طول دوره بارداری آنها، به ترتیب برابر با ۲۱ و ۱۸ ماه است. این در حالی است که فیل و نهنگ به مدت زیادی از فرزندانشان مراقبت میکنند. فیلها و نهنگها، موجوداتی K-Strategist هستند. انسانها نیز به عنوان موجودات زنده، بسته به شرایط محیط، امکان دارد که استراتژی r یا K را انتخاب کنند. جوامع بحرانزده و توسعه نیافته، اغلب به سمت استراتژی r و جوامع با رفاه نسبی بالاتر، به سمت استراتژی K سوق پیدا میکنند. جالب اینجاست که همه این موارد، با یک رابطه ریاضی واحد توصیف میشوند.
پیش از این، در وبلاگم پیرامون سخنرانی TED از ریاضیدانی به نام «جفری وست» هم مطالبی [+] نوشتهام؛ آقای وست در سخنرانی خود، درباره قوانین ریاضی حاکم بر شرکتها، شهرها و موجودات زنده صحبت میکند. بنابراین، اگر موضوع نظریه انتخاب r/K برایتان جالب بوده است، این سخنرانی [+] را هم از دست ندهید. مساله جالب توجه این است که نظریه انتخاب r/K را میتوان به دنیای کسب و کار تعمیم داد. در این راستا، یک نمونه از استراتژیهای r و K، مربوط به شتابدهندهها و صندوقهای سرمایهگذاری است. استراتژی یک شتابدهنده در برخورد با استارتاپها، اغلب به سمت r-Selection متمایل است؛ پذیرش (زایمان) به تعداد بالا، مراقبت پایین و البته، بلوغ سریع (البته در صورت زنده ماندن).
وقتی به یک نمایشگاه سالانه (مثلا الکامپ) مراجعه میکنید، مطمئن باشید که سال بعد، در بهترین حالت، فقط نیمی از استارتاپهای حاضر در نمایشگاه، اساسا زنده و فعال خواهند بود. تلخ است، اما واقعی است. البته این موضوع، الزاما در نتیجه استراتژیهای یک شتابدهنده به وقوع نمیپیوندد. اما باید توجه داشت اکولوژی محیط کسب و کار (همان اکوسیستم استارتاپی رایج) که متکی بر قواعد ریاضی و بسیار شبیه به اکولوژی زیستی به حساب میآید، حاوی همین نکات است. به نوعی میتوان گفت، ریاضیات حاکم بر محیط است که منجر به این نتایج میشود. ورود یک کسب و کار به مراحل بالای جذب سرمایه، نوعی تولد دوباره برای آن است؛ چیزی شبیه به دگردیسی در حشرات و جانوران. بنابراین، هر قدر که به مراحل بالاتر میرویم، استراتژیهای سرمایهگذاران به سمت K-Selection متمایل میشود؛ نرخ رشد پایین میآید و ظرفیت پیشتیبانی بیشتر میشود. البته، استفاده از هر استراتژی، همان طور که گفته شد، کاملا تابع شرایط محیط است. مثلا در اکوسیستم استارتاپی ایران، به شکل افراطی، حتی در مراحل بالاتر، از استراتژی r-Selection و توسعه موشوارهای استفاده شد؛ که اثرات سوء آن را، در سالهای گذشته دیدیم (و خواهیم دید).
نظریه انتخاب r/K در دنیای سیاست نیز صادق است؛ پیروی از K-Strategy در دنیای سیاست، خودش را به صورت محافظهکاری نشان خواهد داد، که البته سیاستمداران r-Strategist را در مقابل خود دارند. در دنیای کسب و کار، پیروی از استراتژی r، به معنی انعطافپذیری است و در مقابل، استراتژی K، پایداری و قوام را با خود خواهد داشت.
اما مساله مهمی که باید به آن توجه داشت، موازنه بین استراتژیها K و r است. در حوزه هوش مصنوعی، به ویژه موضوعاتی مانند بهینهسازی هوشمند یا یادگیری تقویتی، همواره برقراری تعادل میان جستجو یا Exploration (به عنوان نماد انعطاف) و استخراج یا Exploitation (به عنوان نماد محافظهکاری) موضوع مهمی بوده است و کارایی روشها، کاملا وابسته به آن است. قبلا مطلبی [+] را در وبلاگم در زمینه برقراری تعادل میان این دو قطب مخالف (تنوع و تمرکز) نوشتهام. اگر تمایل داشتید، خواندن این مطلب نیز توصیه میشود. در این نوشته، آمده است:
یک استراتژی مناسب، این است که به مرور از روحیه مکتشفانه به روحیه متمرکز و محافظهکار گرایش پیدا کنیم. البته این که با چه سرعتی این استحاله اتفاق بیافتد، هنوز یک مسأله باز در ریاضیات است و در زندگی واقعی هم، موضوعی به مراتب سختتر است.
به نظر میرسد، استراتژی بهینه برای یک موجود زنده، کسب و کار، سازمان، حزب یا نظام سیاسی، نه پافشاری همیشگی بر یکی از مولفههای r یا K، بلکه شروع از استراتژی r و تغییر تدریجی به سمت K است. البته همه اینها، به شرطی است که شرایط محیط، حرکت معکوس را الزامی نکرده باشد. نهایتا، جملهای که در ادامه آمده است، احتمالا نتیجه تغییر تدریجی از r به K است. شاید تصمیم عاقلانه و حتی سرنوشت محتوم همه r-Strategist ها، همین است.
هر فرد آزادیطلب، انقلابی یا نوگرایی، اگر پیروز شود، به احتمال زیاد روزی مجبور خواهد شد که لباس محافظهکاری بر تن کند.