16 اکتبر 2017
ضعفا را دریابیم
تصویر این نوشته، عکسی است که «کامیار عدل»، چند سال پیش و در میدان تجریش تهران ثبت کرده است. پیرزنی رنجور و بیمار، که برای تردد از ویلچر استفاده میکند و انتقال او از کف خیابان به پیادهرو، واقعا کاری سخت است. متأسفانه، این منظره بدیعی نیست؛ همه ما، هر روز مشابه این منظره را میبینیم و بارها آن را تجربه کردهایم. کافی است یک بار، یک چمدان مسافرتی، ویلچر یا کالسکه بچه را به همراه خود داشته باشید، تا ببینید وضعیت راهها و پیادهروهای ما چقدر نامناسب است.
اما موضوع آزار دهنده، صرفا رفتار سختافزارهای بیجان شهری نیست. رانندگان و سوارهها، پیادهها را در نمییابند؛ آنها که در راه اصلی هستند، به آن کسی که از فرعی میخواهد وارد شود، امان نمیدهند؛ بعضا هم، پیادهها که اکثریت هستند، عرصه را بر سوارهها، تنگ میکنند. مخلص کلام این که، خیلی مراعات حال همدیگر را نمیکنیم. تا جایی که بتوانیم، از کوتاه آمدن به نفع فردی که در موضع ضعف است، اجتناب میکنیم.
بعضا اخباری منتشر میشود که فردی یا افرادی، رفتارهای شنیعی را با حیوانات به نمایش میگذارند. حیوانات زبان بسته، صرفا به خاطر این که انسان نیستند، در معرض خشم و عقدهگشایی عدهای قرار میگیرند و در کمال تعجب، از این حوادث، فیلم هم تهیه میشود. مشابه این صحنهها را، در دنیای واقعی نیز، کم ندیدهایم. ما نه تنها با انسانها خوب نیستیم، با سایر مخلوقات خدا نیز، رفتار جالبی نداشتهایم.
اما زمانی، دایره تنگتر از این هم میشود. حتما مواردی را سراغ دارید، که فقر، علامت ضعف تلقی میشود؛ زن بودن، نقطه ضعف میشود؛ از قوم و قبیله خاصی بودن، امتیاز منفی است؛ نداشتن ژن خوب، خسارت به بار میآورد؛ و کلا، ضعیف بودن (البته با معیارهایی خاص)، به مواجه شدن با بیمهری منجر میشود. ریشه همه اینها، در این است که تقریبا هر جا، هر فرد یا گروهی، ضعفی (اصیل یا القایی) دارد، بهانهای میشود که ظلمی به او روا شود. در این دنیا، هیچ ضعیفی از ظلم مصون نیست. کافی است فردی، یک قدم از یک قشر خاص عقبتر باشد؛ آن زمان، خواهیم دید که در کمترین حالت، کج خلقی و بداخلاقیشان را نثارش خواهند کرد. متأسفانه یادمان رفته است که همه انسانها و همه مخلوقات، شأن و حرمت دارند؛ همهشان، عضوی از خانواده بزرگ هستی هستند؛ همهشان، از خانواده خدا هستند.